بابامشطرنج گذاشته بود جلوش داشت به بچه داداشم یاد میداد مثلاً....مثلاً این سربازا شما دوتایید این شاهه منم و وزیر مامان بزرگتون ها!!!!!!!!!! این دوتا گوشه ای ها اسمشون رخه , یکیش باباتونه یکیشم مامانتون این دوتا فیلا عموهاتونن , حرف حالیشون نیست همینجوری سرشونو میندازن پایین اینور اونور میرن :|
این دوتا اسبا هم دایی هاتونن فقط میپرن و مث خر جفتک میندازن !!! :|...ینی عاشقشم به مولاااااا...... حالا داداش کوچیکمم البته کوچیکم منظور بیست ایناس :دی هه هه هه هاهاها میخنده بچه هم اینطورییییییییییییییییییییییییی---->.....
+بلاخره منم از این خوش شانسیا آوردم.......کلی الان ذوق مرگ شدم