بیا و تکیه گـاهم شو، از آغاز همـین قـصه... آخه چشـــم و چراغ مـن... چرا مـی تــرسی هـم غـصه ... ؟! مگــه هر قطــره ی بــارون واسه دریـای دنـیا نیست...؟! تـو که بـــاشی مـنم هســـتم... دیگه ایـن قـطره تـنهـا نیـسـت...