هرکاری میکنم نمیتونم بخوابم!
فردا میخوام روزه بگیرم قرار شد دوستم که مثل خواهرمه بهم زنگ بزنه و بیدارم کنه چند ساله باهم و کنار هم نفس میکشیم!
امیدوارم چند وقتی اینجا نیاد چون:
گاهی غم توی دلم رو حتا به اونم نمیتونم بگم!
نیم ساعت با خودم کلنجار رفتم و عاقبت.. اینجام و مینویسم!!!
من...
با تمام کنار او بودن ها کنار میام!!!
محض رضای خدااااااااااااااااااااااااا...........
حداقل دست از سر خواب هاااااااااااایم ور دار....
لـــــــــــــــــــعنـــــــــــــــــــتی...
یه ذوق و شوق خاص دارم ! شاید به خاطر کادوهای دراهه...
از اونجایی که یه جورایی ما هم سهم کوچیکی از معلمی رو داریم ...
خوب این حق مسلم ماست! که کادو بخووووایم ..
شاگردام رو اینقدر خوب و عالی تدریس میکنم که : تبریک گفتنشونو رو ببینید!
معلم اضیظم
عذ اینکه به من خاندن و نوشطن عاموخطی حذار بار اضط ممنونم !
روظط مبارک
ینی ما اینیـــــــــــــم!!
البته این فقط شوخی بود چون دانشجوای من اینجوری تبریک میگن به من !
Happy Teacher's Day
اینم یه جور تبلیغات بود دیگه !!!
این عکس هم از وبِ پدر هست من که دقیق نفهمیدم چی به چیه ..
چون پست ثابت ندارم من!!!
ولی خُب در این حد که اینجا بزارم رو بلدم :))
می توان در سایه آموختن گنج عشق جاودان اندوختن
اول از استاد، یاد آموختیم پس، سویدای سواد آموختیم
از پدر گر قالب تن یافتیم از معلم جان روشن یافتیم
ای معلم چون کنم توصیف تو چون خدا مشکل توان تعریف تو
ای تو کشتی نجات روح ما ای به طوفان جهالت نوح ما
یک پدر بخشنده آب و گل است یک پدر روشنگر جان و دل است
لیک اگر پرسی کدامین برترین آنکه دین آموزد و علم یقین
استاد شهریار