نگاه که هرزه باشد٬ حجاب هم که داشته باشی، آنجور که میخواهند تو را تصور میکنند... پس فکری به حال مغز هرزهات کن نه تن و موی من!
امروز به معنای واقعای این عکس رو حس کردم!!!تا کی یه زن نمیتونه احساس امنیت کنه؟؟؟؟. خوبه خدا روشکر این طرح امنیت و گشت ارشاد هست وگرنه به جون خودشون ،خودشون بمیرن ما تا حالا خورده شده بودیم ...هم از دست ارازل و اوباش کهـ « خودشونن » و هم از شر فساد که بازم منبع اصلی« خودشونن »دیگه راحت شدیم !خدایا چقدر ما خوشبختیم تو این مملکت داریم زندگی میکنیم بهشتی دیگر است.. آهنگ شادمهر خیلی عالیه دوستش دارم واسه وبم گذاشتم شما هم لذتشو ببرید!!امشب پرواز دارم به سوی یه قلب مهربونه .... دوستش دارم عاشقشم:) بعد چند ماه که از عید میگذره دارم میرم پیشش! دسترسی به نت دارم ولی کنار کسی هستم که خیلی ارزشش بیشتر از هرجایی تو دنیاس.مادر...
روزای خوبی رو براتون آرزو میکنم. و برای خودمم
....
+همیشه وقتی یه لاشی به پُستتون خورد!!! با یه لبخند بهش بفهمونید که ارزش هیچی حتا خخخخخخخخخخخخخخخ تُف هم نداره...
نمیخوام از خودم تعریف کنم ....اما باور کنین تو هر مرکز خریدی که پا میذارم .......درش خود به خود بازمیشه واسم. بعله یه همچین آدمه شاخی هستم!!!نمیدونم چرا ولی امروز کلی به این جوک داداشم خندیدم!!! آدمی نیستم تو خیابون و یا جاهای عمومی بلند بلند بخندم خُب یه کم جلوه خوبی نداره برای یه دختر جوون! قول داده بودم کارتمو بگیرم شیتیل خوبی به
دادامون بدم:((خب بلاخره روزش فرا رسید...راستی ننوشتم ! به میمنت و مبارکی تونستم کارتمو بگیرم از این به بعد میتونید خانم مربی منو صدا بزنید :دی هیچی خلاصه داشتیم پا داخل پاساژ میذاشتیم که داداشم گفت خدایی نمیخاااام از خودم تعریف کنم گُلی تو که دیگه منو میشناسی ...منم همینطور
به دهنش نیگاه میکردم و منتظر بودم ببینم میخاد چی بگه که اینقدر جدی و محکم داشت نطق میکرد .... البته ته دلم مطمئن بودم یه دلقک بازی زیر این چهره ی جدیش مخفیه ....آخه به شوخ بودنش کسی نمیرسه ....وقتی میخاد یه شوخی و یا یه جوک تعریف کنه خیلی جدی میشه حتا لبهاشم تکون نمیخوره که بخنده..:|حالا من وقتی میخام یه حرف خنده داربزنم یه ساعت قبلش قهه قهه میزنم طوری که شنونده نمفهمه من چی میگم:| خلاصه....برگشت گفت ببین گلی تو که منو میشناسی میدونی آدمی نیستم که از خودم تعریف کنم ولی هر وقت وارد مراکز خرید میشم درش جلو روم خود به خود باز میشه ...خودت ببین اینو دقیقاً وقتی گفت که دم در بودیم و خاستیم داخل شیم..حتماً میدونید که وقت گفتن یه جوک و شرایط خیلی مهمه .....الان شاید بگید وا این که خنده نداره ولی خب من که بلند بلند غش کردم از خنده ...باز داداشم غیرتی شد گفت کوفت:|
موندم چرا پسرا هر هر کر کر میخندن عیب نیست آخه
این کمال نامردیه :| تند تند نوشتم و نخوندم به بزرگی خودتون غلط غلوط های املاییمو ببخشید
.......
امروز واسه نهار مهمون داشتیم.من الان خیلی ناراحتم و عصبانی:|یه عروسک گچی بود که دوستم پنجم دبستان یادگاری واسم خریده بود!!!تو عالم بچگی « بچه هم نبودیم البته »واسه هم یه جفت یادگاری گرفتیم ..امروز پسر دخترعمم که سه سالشه زد شکوند:(((منم که نمیتونستم بچه سه ساله رو دعوا کنم خو....اینقدر حالم بَده که الان احمدی نژاد رو بزرگ مرد تاریخ میبینم.به نظرم بچه ها میتونن بزرگترین دیکتاتورهای روی کره زمین باشه!به قول یه بزرگی:
دیکتاتور کیست؟
دیکتاتور اون بچۀ دو سالست که بیست نفر مجبورند به خاطر اون کارتون نگاه کنن!
گور بابای کارتون از صب هم داریم باب اسفنجی میبینیم اینا مهم نیست! من مجسمه خودمو میخام:|
نمیدونم چرا این وقت شب نخابیدم:| خب این روزا جوونا از صبح تا یک دو ظهر میخابن ..شبا تا چارو پنج بیدار میمونن....!!!!مشکل این وسط کجاست والا نمیدونم:|وقتی اینجا رو راه انداختم خاستم هرچی تو ذهنم هست رو بنویسم ...ولی انگار اینجا هم یه گُلی درون هست که نمیزاره کار خودمو بکنیم:|این هفته کُلی کار دارم.هفته دیگه!!!چقدر کار دارم..............ولی هیچ کاری هم نکردم!!!!تازه فهمیدم چقدر حسود دارمینو تازه کشف کردم.....امشب پدرمان دعوایمان کرد ...
واسه ماشین:( آخه جریمه اومده دم خونه از این جریمه تصویریا....نمیدونم چرا یادم نمیاد کی طرح رفتم...ولی خدایی خیلی ورود ممنوع میرم:دی
به ما می گفتند :
نباید پپسی بخورید گناه دارد!
وقتی به تهران آمدم اولین کاری که کردم
از یک دست فروش یک پپسی گرفتم
درش تالاپ صدا داد و باز شد
بعد که خوردم دیدم خیلی شیرین است
آن روز نتیجه گرفتم که :
گناه خیلی شیرین است.
"زنده یاد حسین پناهی"همیشه برایم قابل احترام بودم و نوشته هاشو دوست دارم:)
یادش گرامی....