دوستم با من بود گفت : وای گُلی بیچاره شدم ..میگم چرا خومیگه گوشیم نی...ترسیدم گفتم حتماً تو اتوبوس کیفشو زدن !!! میگه نه اصن فک کنم نیاوردم بزا یه زنگ بزنم خونه :(( گوشیمو دادم زنگ زد ...به مامانش میگه مامااااااااااان گوشیم نیست ببین خونه جا نمونده ؟؟ هیچی اونم بنده خدا میگه باشه الان میگردم !! دیگه کوفتمون شد اون انقلاب و کتاب خریدنمون :| که یه دفعه صدا گوشیش میاد ...منو میگی:| میگه ای وای جیب کیفم پاره بوده افتاده ته کیف:| تو فک کن تا دو قدمی کتاب رفتیم و تو راه برگشت بودیم
هیچی اینجاش خیلی باحاله مادرش بود زنگ زده بود میگه :نازنین دخترم ...میگمااااااا گوشیت خونه جا نمونده خوب فک کن دخترم ببین کجا گذاشتی...منو میگی
ینی عاشق مامان نازنینم!!! به مولا !!!!
پ.ن:باورتون نمیشه چقدر انتظار پاییز رو میکشیدم؟
منتظرش بودم تا براتون یه پست بذارم به این مضمون :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
غروبه پاییزهههههههههه ههههههههههههههه هههههههه
دلم غم انگیزهههههههههه ههههههههههههههه هههههه
چشم فلک نم نم
اشکاشو میریزه
ای آسمون من همممممممممممممم مممممم
دلم پره دردهههههههههههه هههههه
آقایون عزیز:
تووووووو تاریخ چند هزار ساله ی این مملکت، سابقه نداشته که لیلی عاشق باسن مجنون بشه ! سر جدتون شلواراتونو بکشین بالا، اون مارک ...... رو هم بزنین به سینتون اگه خیلی واجبه !!!!! داشم اومد از این قرطی بازیا بخره بابام یَک چَش غره رفت کولوهوم بیخیالش شد :| خدایی تو این دوره زمونه پسر از باباش حساب ببره خیلیه به قرعان!!!! کُلی واسه اُبُهت پدرمان بازم خ ر کیف شدم
...بدم میاد باز سر کلاس بشینم و این صحنه رو ببینم :|
من دختریم که فصل مهر که شروع میشه وِری بیزی میشم انگلیسیم تو حلقم:))))شاید بشه هر روز بیام اینجا شایدم در ماه یه روز ، روز اول که نوشتم واسه خودم بود ولی الان نسبت به دوستام احساس مسئولیت میکنم...حس میکنم فقط خودم اینجا نیستم !!! پس سعیمو میکنم بیشتر بیام :) این چند وقته با موبایلم شده آن شدم و نظرار رو خوندم تا الان که تونستم بیام هم آپ کنم هم به نظراتون جواب بدم و هم سر بزنم چشم به جمال وباتون روشن شه
... تازه فهمیدم دیگه بزرگتر از اونم که فک کنم هنوز دختر دبیرستانی هستم که پر از شورو هیجانم ...چرا من هنوز این حس رو دارم آیاااااا؟؟؟!!!؟؟؟؟!؟؟؟؟ موندم چرا هنوز تو همون سن موندم ؟؟؟؟؟خُب دیگه دلم جوون مونده:))) خلاصه با اینکه خطر بزرگی از سر گذشت ولی جدی تر از همیشه بهش فک میکنم ...دیگه بچه نیستم خو 55 سالمه
+وقتی وارد روزهای سخت زندگیتان می شوید و پس از مدتی از آن رهایی می یابید به اطرافتان نظاره کنید، آنهایی که مانده اند دوستان واقعیتان هستند آنها ، گوهرهای گرانبهایی اند از دستشان ندهید...من تجربش کردم پس بهش ایمان دارم !!!
موندم اینکه تو بوق و کرنا کردن که نیکی کریمی عزت الله انتظامی رو درآغوش کشید ینی چی؟؟؟؟!!؟؟!؟ خجالتم خوب چیزیه ...عجب عوضی زیاده !!! هر بوسیدنی هر دست دادنی هر در آغوش کشیدنی رو هوس دونستن ینی خودت سراپا فسادی ...هوووووی عاقایون با شما هستم:| نه که با هر تار مو تحریک میشید فکر میکنید در آغوش کشیدن یه شاگرد از استاد مُسنش گناه کبیرس!!! اگه گناهه کاش من گناه کارترین آدم باشم !!!کاش گناه همه ی آدمها به این آغوش پرمحبت ختم میشد!!!
ادامه مطلب ...این جــا دنیآ مجآزیه ...
تمایل به ساده بودن زیـــــــاد ...
آهای تازه وارد شده به این دنیای مجازی ...
تـنهــایــیه هـیچ کـس رو باور نــکن ...
این ملت عـشقـشون رو هم بلاک مـی کنن ...
تا بی دردسر هرزگی کنن ... !
دیـوارهای پر از بیگانگی ...
نـوشته های پر از مردانگی ...
لایکهای پر از جاسوسی ...
همۀ اینها رویهم ........
دروغی بیش نیسـت ...!!!