گُلی برای همیشـه

می نویسم یادگاری تا بماند روزگاری,گرنبودم روزگاری این بماند یادگاری

گُلی برای همیشـه

می نویسم یادگاری تا بماند روزگاری,گرنبودم روزگاری این بماند یادگاری

می خوام

می خوام اون گذشته های خوبو یادت بیارم
دوباره سرد میشمو مثل زمستون میبارم
یادته تو اون غروب خیس و سرد و بارونی
مثل بید میلرزیدم بدون چتر و بارونی
اومدی کنارمو چترو گرفتی روسرم
خط به خط نقطه به نقطه اون روزا رو از برم
گیج بودم چرخیدمو نگام نشست توی نگات
کیفم افتاد از رو شونم ورقام ریخت جلو پات
چترو دادی دست من دولاشدی با دلهره
تند و تند کمک میکردی تا چیزی یادم نره
اون نگاه اولت شد همه زندگیه من
شدی رویای شبام باعث دلخوشیه من
بعد از اون روز تو تموم اون زمستونای سرد
چتر تو روی سرم بود دل من خالی زدرد..