خیلی وقته نیومدم
میدونم هزار بار اینجا رو باز کردید ولی خبری از من نبوده هی اشک دلتنگی ریختید!
ولی خوب من سوخت و سوز ندارم ولی دیر و زود دارم
سر کلاس نشسته بودیم اخرای کلاس بود با یه استاد پر کارو پر حرف
ما هم با تمام قدرت خسته نباشید میگفتیم
تا فرار کنیم استاد گفت همین ی نکته رو هم بگم بعد بریم.
ماشینای دنده اتومات مصرف سوختشو از ماشینای مشابه که این سیستم رو ندارن بیشتره.
خوب خسته نباشین!
ناگهان یکی از اقایون از ته کلاس برا نمک ریختن گفت استاد
ماشین من پیکان دندشم اتومات نیست پس چرا مصرفش اینقدر بالاست
در همین حین استاد کیفشو گذاشت رو میز اومد که دوباره بره منبر
که پسره دستاشو برد بالا گفت استاد بگم گوه خوردم قبوله؟؟؟؟؟
البته دیگه اون اقا رو سرکلاس ندیدم
ماه مهر و اولین پست من ...
دلم شاد
لبم خندون
دنیام رنگی
سرم شلوغ
خلاصه من و سرخوشیای همیشگیم...
دیشب سره فیلم پژمان
(در حال نگاه کردن )
زن داییم:این واقعا پژمان جمشیدیه ؟(تکرار شود 2 بار)
من :آره خودشه
زن داییم : واقعا فوتبالیسته ؟
من :آره
زن داییم:چرا بازی نمیکنه ؟ اخراجش کردن؟
من :آره سنشم دیگه به بازی نمیخوزهآخرشم فک کنم نفهمید چی به کی شد !!!!!!!!!!!
این رنگایی که گذاشتم واسه این نیست خدایی نکرده من آبیم و یا فوتبالی ...
واسه خشنگی کار بود...
حالا من که این سریال رو دوست دارم بقیه رو نیدونم ... با اینکه زیاد تی وی نمیبینم :)
به داداشم میگم دوست داری من بمیرم؟؟
میگه نــــــــــــــه...
میگم چرا؟؟
میگه اگه بمیری تنها میشمم!!!!!!!!
خوبه باز تنهایی یه نفرو پر میکنیم!!!
:)
سعی میکنم تا آخر شهریور چند تا دیگه پست بزارم!
آخه هنوز لوازم تحریرمم نخریدم وخت نمیکنم:))
ولی بدم میاد هر ماه کمتر از ده تا پست بزارم
!!
راستی دوستای خوب بلاگیم فخط بگم به فکرتونم
داداشم میخاس رشتشوعوض کنه یه برگهای رو اوود
گفت میخام توش درخاست بنویسم که تغییررشته بدم یه چیزی بگوتابنویسم
من:بنویس:
باسلام اینجانب فلان فلانی(اسم وفامیلش)فرزندفلان(اسم بابام)باشماره دانش
اموزی فلان متولدفلان سال صادره ازفلان شهر ازشمادرخواست میکنم تادرانصراف
وتغییررشته ی من تجدیدنظرنمایید..
نمیدونم چیشدکه داداشم خودکارو کردتوحلقم:|
(به جای موافقت گفتم .تجدیدنظر)خخخخخخخخخخخخخ