گُلی برای همیشـه

می نویسم یادگاری تا بماند روزگاری,گرنبودم روزگاری این بماند یادگاری

گُلی برای همیشـه

می نویسم یادگاری تا بماند روزگاری,گرنبودم روزگاری این بماند یادگاری

-اسلام

قصه ی پریا...بازم جلوه ای خوب از دختر چادری و یه جلوه ای بد از دختر بدحجاب! مردم برای خالی کردن خودشان و عقده هایشان از فیلم مایه میگذارن.پول دادن پای این فیلم ها حرام این" رساله ی خودم " .

رساله بیرون دادن هیچ کاری ندارد. تا غروب میتوانم رساله مقام معظم گُلی مدظله العالی رو بنویسم.آنوقت میشوم امام بعد آن در center بهشت جایگاه دارم.تازه کشف کردم .بهشت را هم میشود خرید..ولی قیمتش بالاست باید خونها ریخت تا توانست قسمتی از آن را خرید...

استاد اندیشه های اسلامی گفت برو گُم شوچون خیلی بیشتر از او میدانستم...آخوند خوب من ندیده ام.شاید تو سراغ داشته باشی!مبارکت باشد........

...

در زندگی آدم هایی هستند که دهنتو آسفالت میکنن …حالا این به کنار.........مرحله بعد از آسفالت شدن کسانی میان که با بتن کَن می افتن به جونت....
تِر تِر تِر میروند روی اعصابت !

مثِ کمپرسورهای بادی...



زین پس.....

افکارم مث نخ های به هم لولیده ...بهم ریخته !اصلن مشخص نیست سر نخ ذهنم کجاست؟آیا یاری کننده ای هست که مرا یاری کند؟که بتوانم سَرِ این نخ لعنتی را پیدا کنم.چن وختی هست که دیگر حسی برای هیچم نیست.کنار اومدن با این شرایط ت..خ...م...ی...برایم سخت شده است.لعنت به هر چی ادب وشعور اضافی.من آدم شاخی نیستم.به خودم گفتم تا یادآوری کنم ...تو همونی که باختی.اما شروع کردم ساختن خودی که بر باد دادم به بهانه یه دوستِ نا دوست.

مینویسم....برای اینکه بدانم کجایم و به کجا قرار است بروم...دیگر اونی که بودم نیستم.دیگر از تظاهر خسته شدم.خودم میشوم برای خودم.


"من از اولش که اینطوری نبودم. یه روز بردنم زیر رادیکال. ازم جذر گرفتن. شدم این آلت پریشی که میبینی."